تست روانشناسی افسردگی بک

بیش از گذشته بیمار نمیشوم.

سردرد، دل درد و یبوست اذیتم میكند.

به شدت نگران سلامتیم هسنم.

آنقدر نگران سلامت خود هستم كه دست و دلم به هیچ كاری نمیرود.

اخیراً وزن كم نكرده ام.

به تازگی بیش از دو و نیم كیلو وزن كم كرده ام.

به تازگی بیش از پنج كیلو وزن كم كرده ام.

تازگی بیش از هفت كیلو وزن كم كرده ام.

اشتهایم هیچ تغییری نكرده است.

اشتهایم به خوبی گذشته نیست.

اشتهایم خیلی كم شده است.

تازگیها هیچ اشتهایی به غذا ندارم.

بیشتر از گذشته خسته نمیشوم.

بیشتر از گذشته خسته میشوم.

از انجام هر كاری خسته میشوم.

از شدت خستگی هیچكاری نمیتوانم انجام دهم.

مثل گذشته خوب میخوابم.

مثل گذشته خوابم نمیبرد.

یكی دو ساعت زودتر از معمول از خواب می پرم و دوباره خوابیدن برایم سخت میشود.

چند ساعت زودتر از معمول از خواب می پرم و دیگر خوابم نمی برد.

به خوبی گذشته كار میكنم.

به خوبی گذشته كار نمیكنم.

برای هر كاری مجبورم به خودم فشار بیاورم.

دستم به هیچ كاری نمیرود.

جذابیت گذشته را دارم.

نگرانم كه جذابیتم را از دست بدهم.

احساس می كنم كه جذابیتم را روز به روز بیشتر از دست میدهم.

من زشت هستم.

مثل گذشته تصمیم میگیرم.

كمتر از گذشته تصمیم میگیرم.

نسبت به گذشته تصمیم گیری برایم سخت تر شده است.

قدرت تصمیم گیری ام را كاملا از دست داده ام.

مثل همیشه مردم را دوست دارم.

كمتر از گذشته به مردم علاقمندم.

تا حدود زیادی علاقه ام را به مردم از دست داده ام.

از همه مردم سیر شده ام و دیگر به هیچ كس علاقه ای ندارم.

كم حوصله تر از گذشته ام.

از گذشته كم حوصله ترم.

اغلب اوقات كم حوصله ام.

همیشه كم حوصله ام.

بیش از حد معمول گریه نمیكنم.

بیشتر از گذشته گریه میكنم.

همیشه در حال گریه كردنم.

قبلاً زیاد گریه میكردم اما حال با آنكه دلم میخواهد، نمیتوانم گریه كنم.

هیچ وقت به خودكشی فكر نمیكنم.

فكر خودكشی به سرم زده ولی هیچ وقت اقدام به خود كشی نكرده ام.

به فكر خودكشی هستم.

اگر بتوانم خودكشی می كنم.

من بدتر از دیگران نیستم.

گاهی از خودم به خاطر خطاهایم انتقاد میكنم.

همیشه به خاطر خطاهایم خودم را سرزنش میكنم.

برای هر اتفاق و حادثه ای خودم را سرزنش میكنم.

انتظار مجازات ندارم.

احساس میكنم ممكن است مجازات شوم.

انتظار مجازات دارم.

مطمئنم مجازات میشوم.

من از خودم رضایت دارم.

من از خودم ناراضی ام.

از خودم بدم می آید.

من از خودم متنفرم.

احساس گناه و تقصیر نمیكنم.

گاهی اوقات احساس گناه میكنم.

اغلب اوقات احساس گناه و تقصیر دارم.

همیشه احساس گناه و تقصیر در من است.

مثل گذشته از زندگی ام رضایت دارم.

مثل گذشته از زندگی لذت نمی برم.

از زندگی ام رضایت واقعی ندارم.

از همه چیز و همه كس ناراضی ام.

من ناكام نیستم.

من از دیگران ناكام تر هستم.

وقتی به گذشته نگاه میكنم، میبینم تمام زندگی ام شكست و ناكامی بوده است.

من یك شكست خورده تمام عیارم.

من غمگین نیستم.

من غمگینم.

غم و غصه از زندگی من دست بر نمی دارد.

دیگر تحمل این زندگی را ندارم.

من به آینده خوشبینم.

امیدی به آینده ندارم.

احساس می كنم كه آینده خوبی در انتظارم نیست.

هیچ روزنه امیدی در زندگی ام نیست.

میل جنسی ام هیچ تغییری نكرده است.

میل جنسی ام به تازگی كمتر شده است.

میل جنسی ام خیلی كم شده است.

اصلا هیچ میل جنسی در من باقی نمانده است.